من مكتوب

April 28, 2009

حسن هاي كروبي

Filed under: تحليل — saeedlog @ 12:49 pm
Tags:

ميخوام يك ليست تهيه كنم از دلائلي كه كروبي رو بر ميرحسين موسوي ترجيح دادم و اين ليست را به مرور زمان آپديت كنم و بالاخره منتشرش كنم

يك – جناب آقاي كروبي يك روحاني است و مسلما يك روحاني در كشوري كه تاروپود قوانين اش با قوانين اسلام تنيده شده بهتر مي تواند حفره هاي موجود در اين قوانين را تشخيص داده و به اصلاح آن بپردازد ( به عبارتي ايشان مانند شمشيري هستند كه براي بريدن اين مجموعه اپتيمم شده است ).ن

دو -فاصله شخص آقاي كروبي از بدنه افراطي اصلاح طلبان ، از آقاي كروبي پرسيده مي شود كه به نظر شما اصلاح طلبان افراطي چه كساني هستند و ايشان پاسخ مي دهند كه به نظر من اصلاح طلب افراطي كسي است كه فراموش كرده است كه در اين كشور شوراي نگهبان هم هست ، تشخيص مصلحت نظام هم هست ، رهبري هم هست ، قوه قضائيه هم هست

سه – صراحت لهجه ، امري كه به ما اجازه مي دهد كه به صورت موجز و مختصر به نگاه شخصي يك فرد دست پيدا كنيم ، مسلما همه يادشون هست كه آقاي خاتمي با چه مهارت و سياستي همه مسائل رو توجيه مي كردند و به عبارت عاميانه تر مي پيچوندند !!! كه خوشبختانه آقاي كروبي از اين مهارت هاي سياسانه و آدرس غلط دادن هاي زيركانه دست شون خالي است

چهار – شجاعت ، شجاعت ، اين رو لازم نيست كه توضيح بدم ، در زماني كه همه ( حتي خاتمي ) جايزه نوبل صلح شيرين عبادي رو يك كار سياسي و بي ارزش دونستند ، آقاي كروبي از خانم عبادي حمايت كرد و خوب مي دونيد داشتن يك نماينده بين المللي كه حرفهاش گوش داده مي شه از طرف جامعه بين الملل ، چه قدر براي اين كشور مي تونه باارزش باشه

پنج – حزب اعتماد ملی , کروبی پس از شکست در انتخابات ریاست جمهوری دور قبل , از دبیری جامعه روحانیون مبارز استعفا داد و به افتتاح حزب اعتماد ملی پرداخت و تاسیس و رشد یک حزب در زمانی که قدرت در دست اصلاح طلبان نبود , کار سختی بود که تنها از کمک یک مدیر کاردان و با کفایت برمی اومد که به گواه این چهار سال فعالیت حزب و یارگیری این حزب در استان ها و تاثیرگذاری این حزب در انتخابات های گذشته , این حزب توانسته است موثر باشد

شش – محمد قوچانی , بر هیچ کس توانایی ها و لیاقت این جوان اندیشمند پوشیده نیست و رزومه قدرتمندش در مطبوعات موئد این کفایت زائدالوصف است , شهروند امروز نمونه بسیار بسیار قدرتمند یک مطبوعه کامل و بی نقص بود و حال محمد قوچانی در قامت یک مطبوعه با ارزش دیگر مانند روزنامه ” اعتماد ملی ” دارد به کروبی یاری می رساند

هفت – تیم مشاوران کروبی , دکتر نجفی , دانش آموخته ام آی تی , غلامحسین کرباسچی , عباس عبدی , عمادالدین باقی و … موئد این حقیقت است که کروبی به نقش و ارزش مشاوران زبده آگاه است و در آینده هم همین رویه طی خواهد شد

هشت – قدرت تصمیم گیری , یکی از ویژگی های بسیار برجسته کروبی که می تونم به قدرت بگم جایگاه اش در عرصه سیاست رو مدیون اونه , همین توانایی تصمیم گیری کروبی یه , کروبی اون جاهایی که قراره سریع تصمیم بگیره و اساسا این تصمیم گیری سریعه که می تونه نقش سازنده داشته باشه , تمام تردیدها رو کنار می گذاره و تصمیم می گیره , امری که خاتمی چندان در آن توانا نبود , مثلا سکوت خاتمی در مقابل ماجرای 18 تیر را من اسمش رو می ذارم ” ناتوانی در تصمیم گیری ” , در صورتی که در اون دوره اگر کروبی رئیس جمهور بود شک نکنید که به حمایت از دانشجویان بی پناه کوی دانشگاه تهران می پرداخت

نهم – در صحنه بودن , برخلاف میرحسین که در بیست سال زندگی و حیات جامعه ایرانی در قالب جمهوری اسلامی و فشارهای بسیار بر مردم سکوت کرد و هیچ عکس المعلی را از او ندیدیم , کروبی در صحنه بود و در مکان ها و زمان های خاص تصمیماتی می گرفت که تاریخ گواه بر درست بودن و صحیح بودن اون تصمیم ها می ده , موضع گیری های کروبی در مقابل ظلم بر افراد , ظلم بر قومیت ها , ظلم بر دانشجویان , بی قانونی ها و … را هیچ گاه نمی تونیم از خاطر ببریم

اين ليست به مرور زمان آپديت مي شود

سئوالهايي كه كروبي بايد بدان پاسخ دهد

Filed under: تحليل — saeedlog @ 8:51 am
Tags:

اين پروژه رو قراره من و يكي ديگه از دوستام به طور مشترك جلو ببريم ، قراره تمام سئوالهايي رو كه مردم رو مردد به راي به شيخ اصلاحات مي كنه رو جمع آوري كنيم و پاسخ هاي مناسب به اونها رو هم از طرف مسئولان مربوطه گردآوردي كنيم و منتشر كنيم و بدين نحو ، پاسخ هاي مناسب را تبديل به يك كالت در جامعه كنيم

يك – چرا آقاي كروبي در زمان رياست بر مجلس ششم ، حكم حكومتي رهبر را در راستاي حذف اصلاح قانون مطبوعات از برنامه كار مجلس رو پذيرفتند ؟؟؟ چرا در آن مقطع از این مسئله که کورسویی به بهبود وضعیت مطبوعات ایران بود , حمایت نشد ؟؟؟

دو – چرا در انتخاب قبلي ، جناب آقاي كروبي ، وعده پنجاه هزار تومن كه يك وعده پوپوليستي بود را بدون بيان راه كارهاي اجرايي آن مطرح نمودند ؟؟ آيا اين مصداق عوام فريبي نيست ؟؟

سه – در دوره قبلي انتخابات ، پس از انتخابات ، آقاي كروبي شروع به ارائه سخناني بر عليه برخي اصلاح طلبان نمودند كه عده اي معتقدند كه باعث تضعيف جبهه اصلاح طلبي در نزد مردم شد ،آيا اين عمل نمونه نداشتن التزام عملي به منافع اصلاحات نيست ؟؟؟

چهار – يكي از ويژگي هاي آقاي كروبي صراحت لهجه و ادبيات عامه پسند است ، آيا نداشتن يك ادبيات سياسي قوي باعث مشكلات عديده در زمينه سياست داخلي و خارجي نخواهد بود ؟؟؟

پنج – يكي از ويژگي هاي آقاي كروبي كه مانور زيادي بر روي آن از سوي طرفداران آن داده مي شود ، مسئله ريش سفيدي و مكانيزم چانه زني آقاي كروبي است ، آيا اين ويژگي در دوراني كه در آن هستيم ، هنوز هم مي تواند كارآيي خود را داشته باشد ؟؟؟

شش – با توجه به كهولت سن آقاي كروبي و ضعف هاي دوران پيري ، آيا انتخاب ايشان به عنوان رييس جمهور، در زماني كه معمولا رئيس جمهورها در صورت كفايت يك دوره هشت ساله را حكومت مي كنند ، آيا منطقي است ؟؟؟

هفت – آقاي كروبي در بيانيه حقوق شهروندي خود از حذف نظارت استصوابي صحبت كرده‌اند ، در صورت بردن لايحه به مجلس و نگرفتن راي و يا گرفتن راي و مواجهه با نظر منفي شوراي نگهبان چه راه كارهايي براي عملي كردن اين وعده خود دارند ؟؟؟ آيا اين مسئله هم به نوعي مصداق يك وعده انتخاباتي تو خالي نيست ؟؟؟

هشت – آقای کروبی در یکی از وعده های انتخاباتی , وعده ایالتی و فدرالی اداره کردن جامعه را داده اند , از آنجا که کشور ما از قومیت های مختلف تشکیل شده است و هنوز خیلی از این خرده فرهنگ ها به کشورهای همجوار خود جهت الحاق می اندیشند , چگونه میخواهند این وعده را عملیاتی کنند ؟؟؟

نهم – آقای کروبی در ماجرای شهرام جزائری شما سیصد میلیون از این فرد گرفتید , لطفا در مقابل نحوه خرج کردن این پول ها و انگیزه گرفتن این پول از شهرام جزائری پاسخ بدهید ؟؟؟

April 22, 2009

خاتمي

Filed under: اظهار نظرها — saeedlog @ 11:02 am

طفلي خاتمي با بيست ميليون راي در مقطعي راي آورد كه احمق ترين فرد در ايالات متحده رئيس جمهور آمريكا شد ، در مقطعي راي آورد كه قيمت نفت به كمترين مقدار خودش رسيد ، زماني راي آورد كه مردم هنوز قدر خوب بودن او را نمي دانستند ، در مقطعي راي آورد كه دانشجويان نمي دونستند چقدر قدرت دارند ، در مقطعي راي آورد كه روزنامه نگاران اصلاح طلب ياد نگرفته بودند كه چگونه از فرصت به دست آمده به واسطه حضور خاتمي چگونه استفاده كنند و در دام افراطي گري نيفتند ، طفلي خاتمي كه زماني راي آورد كه تفكر اصلاح طلبي يك نهال بي جان و ضعيف بود و همه ازش انتظار بي جاي ميوه هاي درشت و شيرين داشتند.

ex-president-khatami

خاتمي را بايد دوباره شناخت ، خاتمي را نبايد از طريق ضعف هاش شناخت ، خاتمي را بايد از طريق مظلوميت هاش شناخت ، خاتمي را بايد از طريق كارهايي كه مجبور شد نكنه تا اصلاح طلبي نميره شناخت

April 21, 2009

مايلي

تحليل ام از اتفاقات چند وقت اخير

اول از همه مي رم سراغ مايلي كهن ، گاهي اوقات يك مساله خيلي ساده پروبي مي شه براي درك ژرف ترين روابط يك مجموعه ، بيانه مايلي كهن بعد از بازي تيم اش با استقلال ، اون قدر تكان دهنده بود كه حتي مني كه چندان با فوتبال رابطه خوبي ندارم مجبور به واكنش بشم ، وقتي يك آدمي در سطح مربي تيم ملي از چنين ادبيات چاله ميداني يه زشتي براي تخريب يكي از رقباش استفاده مي كنه و در بيانيه اش هرگونه توهيني را روا مي دونه و هيچ آب از آب هم تكان نمي خوره ، بدونيد كه در كشور گسسته اي به سر مي بريد ، هر جاي دنيا بود و اين اتفاق مي افتاد، اونقدر جريان هاي اجتماعي شديدي بر عليه اش شكل مي گرفت كه يا فرد مجبور به استعفا مي شد ، يا اينكه مسئولين به سرعت اين شخص را اخراج مي كردند . يادمه سال 84 يكي از چيزايي كه توي سي دي هاي انتخاباتي محمود احمدي نژاد برام جالب بود ، حضور شخص مايلي كهن پشت سر ايشان بود و زماني كه بعد از شكست ايران در مقابل عربستان در تهران كه اتفاقا شخص محمود احمدي نژاد هم در اون جا حاضر بودند ، دائي اخراج شد و مايلي كهن جاش اومد ، اصلا تعجب نكردم ، با توجه به اين كه به عمق علاقه محمود احمدي نژاد به فوتبال هم واقفم . انتصاب مايلي كهن يك اتفاق كاملا سياسي بود و شك نكنيد كه اين فرد حالا به پشتوانه حامي قدرتمندي چون محمود احمدي نژاد چنان جو متشنجي رو چه در ليگ و چه در تيم ملي ايجاد كنه كه از آتش اش هم خشك بسوزه و هم تر . نكته جالب ديگه برام اينه كه چرا آدم هاي دور و بر احمدي نژاد اينقدر بي اخلاقن و چقدر پايه هاي اخلاقي سستي دارند ، مثلا بريد و حرف هاي كردان در مجلس استيضاح اش رو بخونيد ، بريد و گاهي اوقات اظهار نظرات سرداران حامي احمدي نژاد رو گوش كنيد ، شريعتمداري خودش نمونه كاملي از بد اخلاقي يه ، مداحان دور و بر احمدي نژاد و خلاصه خيلي از آدم هاي دور و برش آدم هايي هستند با آستانه تحمل پايين و بسيار تحريك پذير و با ادبيات ضعيف و خوب من شخصا دليل اين مسئله رو ، ايراد هاي شخص احمدي نژاد مي دونم ، معتقدم كه خود احمدي نژاد اين صفات رو در خودش داره ، آستانه تحمل پايين ، عدم تدبر عميق در مسائل و ظاهر گرايي و دهن بيني يكي از ويژگي هاي شخص احمدي نژاده كه متاسفانه نمودش رو در اطرافيانش مي تونيد به عينه ببينيد .

milikohan

نمي دونم چرا با وجود فشارهايي كه خودم شخصا دارم مي آرم ، ستاد جوانان كروبي هنوز آماده نشده و متاسفانه هر چند اين اتفاق كند تر جلو بره ، ستادهاي دانشجويي مهندس ميرحسين از اين فضاي آماده و مستعد دانشجويي بيشتر يارگيري ميكنند و خوب نمي شه منكر اين حقيقت شد كه دانشجويان سرمايه هاي هر كانديدايي هستند ، كساني كه با وقت آزادتري كه دارند و با دسترسي بيشتري كه به اطلاعات دارند مي تونند در مورد مسائل مبتلا به سياست و جامعه به يك جمع بندي دقيق تري برسند و اون جمع بندي رو تبليغ كنند و خوب اين وسط كسي سود مي كنه كه از اين فضاي مستعد كم هزينه بيشترين برداشت رو داشته باشه .

به شخصه از تمام هجمه اي كه از طرف طرفداران احمدي نژاد به شخص مهندس ميرحسين مي شه معذب ام و اميدوارم كه مهندس ميرحسين با روشن كردن خيلي از پرسش هايي كه جامعه ازش داره ، در جايگاه واقعي خودش قرار بگيره ، اين چهره كاريكاتوري اصلا شايسته مير حسين نيست ، از يك طرف عده اي مير حسين رو يك آدم خيانت كار و شرقي و ناتوان معرفي مي كنند و از يك طرف هم عده اي ميرحسين رو بهترين دست پرورده امام و بزرگترين مدير كشور بعد از زمان اميركبير مي دونند ، مسلما مير حسين نه آن اولي يه و نه اين دومي .آآ

حضور شخص دكتر نجفي در كنار كروبي هم غنيمتي است كه اميدوارم ما به درستي ازش استفاده كنيم ، شخص دكتر نجفي گنجينه ارزشمندي هستند و عمق نگاهش به مسائل اقتصادي مي تونه وزنه برنامه هاي اقتصادي كروبي رو سنگين تر كنه ، اميدوارم اين اتفاق خجسته سريع تر محقق بشه

najafi

April 19, 2009

ميرحسين موسوي – چهار

Filed under: تحليل — saeedlog @ 2:35 pm
Tags: ,

اخيرا كه به سايت كلمه ميرحسين رفتم شاهد يه كادري بودم به نام ” از نگاه منتقدان ” و در آنجا مقالات مخالفين ميرحسين رو كه در رسانه هاي گوناگون منتشر مي شه رو جمع آوري مي كنن . اين حركت يه حركت فوق العاده سنجيده و قابل تاملي يه . از اون بابت كه طرفداران ميرحسين كه به سايت كلمه مراجعه مي كنند در جريان حركت هاي ديگران در راستاي تخريب مير حسين هم قرار مي گيرند و با ادبيات آنها و نحوه سئوالاتي كه بر عليه مير حسين مطرح مي شه آشنا مي شوند . اين به طرفداران ميرحسين اجازه مي ده كه به اين سئوالات فكر كنند و جواب هاي لازم رو آماده كنند تا در يك ماه باقيمانده به انتخابات كه فضاي جامعه به شدت انتخاباتي مي شه پاسخ اين افراد رو به صورت مستقيم و رودررو بدهند . اين كاري يه كه به نظرم كروبي هم بايد انجام بده و با شناخت ادبيات مهاجمان و مخالفان خودش  پاسخ هاي مناسب و درخور را در زمان مقتضي آماده داشته باشند .

اين روزها وقتي به سايت اعتماد و اعتماد ملي مراجعه مي كنم مي بينم كه روزنامه به دو قسمت تقسيم شده و يك قسمت كامل به طرفداران ميرحسين اختصاص داده شده تا حرف هاي خودشون رو بزنند و از ميرحسين و برنامه هاي اون حمايت كنند و اين رو نتيجه نگاه اخلاقي كروبي و طرفدارانش به انتخابات و همراهان اصلاح طلب خودشون مي دونم .

اين روزها كروبي بيشتر از هر چيزي به دنبال پيداكردن يك تيم قوي و شناخته شده است تا به اين شكل نيروي تبليغاتي خودش رو بالا ببره . مسلما در يك ماه باقيمانده به انتخاب  سخنان اين شخصيت هاي شناخته شده مي تونه جريان مثبت تبليغاتي موثري رو براي كروبي ايجاد كنه .

احساس ام اينه كه الان بيشتر تلاش اردوگاه راست معطوف به تخريب چهره و دستاوردهاي شخص ميرحسين موسوي يه و تمركز كمتري روي كروبيه و خوب اين فضاي بهتري رو براي كروبي جهت تبليغات به ارمغان مي آره .

يه نكته جالب كه اين روزها دارم بهش پي مي برم اينه كه در رسانه هاي اصولگرا هيچ صحبتي از نقد فضاي فعلي جامعه و انتخابات و شخصيت ها نيست . تماما فضاي توطئه و تخريبه . مثلا شريعتمداري نمي آد و تحليل كنه شخص ميرحسين رو . بلكه با نسبت دادن صفاتي من در آوردي به ميرحسين ميخواد بگه كه نتيجه حضور اين صفات در شخص ميرحسين براي جامعه چيه و به هيچ وجه نمي آد بحث كنه كه اساسا ميرحسين آيا اين صفات رو داره يا نه ؟؟؟

سرگرداني اردوگاه راست در رسيدن به كانديداي واحد و دو دلي عده اي و نارضايتي عده اي ديگر بر اجماع بر شخص آقاي احمدي نژاد هم موضوع جالبيه . اگر به نوشته هاي رسانه ها مراجعه كنيد متوجه مي شيد كه شديدا عده اي دارن تلاش مي كنن تا فضاي ايجاد شده به نفع احمدي نژاد رو بشكنند و فضا را براي آمدن فردي تازه به ميدان آماده كنند كه اين فرد مي تونه يا ولايتي باشه يا قاليباف . قاليباف با توجه به فشاري كه روشه بعيد مي دونم چنين كاري رو بكنه ولي آمدن ولايتي چندان دور از ذهن نيست . مخصوصا كه اخيرا قاليباف به شخص ولايتي پيغام داده كه اگه خودش رو كانديدا كنه حاضره به عنوان معاون اول ولايتي فعاليت كنه .

آخرين صحبت هاشمي رفسنجاني در رابطه با رابطه اش با شخص رهبر و سپس بيان اين نكته كه در رابطه با عملكرد دولت نهم انتقاد هاي جدي اي داره كه صرفا به خاطر عدم تقابل با نظرات علني رهبري سكوت كرده . ضد تبليغ موثري بر عليه احمدي نژاده . هاشمي رفسنجاني سخنان اش براي خيلي ها حجته و اين اظهار نظر بعدها مي تونه خيلي به اصلاح طلبان بر عليه احمدي نژاد موثر باشه

حتما يه سري به رجانيوز بزنيد و ببينيد كه طرفداران احمدي نژاد چگونه به هر دري مي زنند تا به هر وسيله اي !!!! ميرحسين را بدنما جلوه دهند . ميرحسين موسوي كسي است كه هشت سال با امام خميني همكاري سياسي مي كرده و حالا عده اي كه خيلي هاشون اون فضا رو هم درك نكرده اند ( نگاهي بندازيد به سن نويسندگان رجا ) ميخواهند چنان تصويري از ميرحسين رو به جامعه نشون بدهند كه انگار امام خميني حتي يك لحظه هم حاضر به تحمل اين فرد نبوده .

دولتي كردن اقتصاد يكي از كارهاي ميرحسين در زمان جنگ بود كه حركتي مشابه كمونيست ها در شوروي سابق بود و عده اي اين حركت ميرحسين رو در راستاي نگاه سوسياليستي به اقتصاد از جانب ميرحسين تعبير كرده اند و انگار فراموش كرده اند كه اين اقدامات زماني صورت گرفت كه امام خميني زنده بودند و اگر هم قرار به شرق گرا بودن بود . امام خميني كه بزرگترين ضد شرق و غرب اين كشور بودند حتما جلوي اقدام ميرحسين مي ايستادند . انگ شرق گرا بودن به مير حسين از جانب طرفداران دولتي كه صميمانه ترين روابط را با روسيه كنوني كه نزديك ترين و شبيه ترين بازمانده دولت كمونيستي شوروي سابق است . داشته . واقعا مضحك و خنده داره

رجا-كيهان

اميدوارم هر چه زودتر بساط اين مفسدان بي اخلاق از جامعه برچيده بشه و اين افراد دوباره تبديل به شهروندان محترم و بدون قدرتي بشند كه امكاناتي برابر با ساير شهروندان داشته باشند و نتونند به راحتي سم پراكني كنند

April 18, 2009

20:30

چند شب قبل براي يك جلسه خصوصي دعوت شده بوديم دفتر حزب اعتماد ملي در شهرك غرب ، عباس عبدي سخنران جلسه بود و برامون از نگاه خودش به انتخابات پيش رو گفت و من به عنوان يكي از طرفداران كروبي به شدت لذت بردم و آخرش هم نتونستم هيجان خودم رو مخفي كنم و رفتم و پشت تريبون و چند تا از سئوال هاي توي ذهنم رو ازش پرسيدم كه جواب هاي به نسبت مناسبي رو هم گرفتم.

دفتر جوانان حزب اعتماد ملي هم همين روزا افتتاح مي شه كه با دكتر ابوالحسني صحبت كردم تا با هماهنگي اون بريم و علم دانشگاه تهران رو در حمايت از كروبي بر زمين دفتر جوانان حزب برپا كنيم ، دوستاي هم اتاقي ام كه اونا هم از طرفداراي كروبي هستند به من در اين زمينه ياري مي دهند كه اميدوارم به اندازه درس هايي كه نمي خونيم ، ارزش داشته باشه

راستي تا يادم نرفته بگم كه چند شب قبل حرفام توي تريبون آزاد 20:30 رو پخش كردن كه مورد هجوم سيل اس ام اس ها و هيجانات دوستان قرار گرفتم كه به شدت من رو ملذوذ و محظوظ كرد

 

April 13, 2009

موزه عبرت

Filed under: خاطرات — saeedlog @ 1:42 pm
Tags:

خوب ميخوام از “موزه عبرت ” بنويسم .

ebrat_1

پنج شنبه گذشته با دوستان تصميم گرفتيم كه از هواي بهاري تهران استفاده حداكثري رو بكنيم و آستين كوتاه و خوشحال و سرمست بريم كاخ گلستان ، از اون جايي كه شنيده بوديم كه كاخ گلستان از لحاظ معماري گنجينه ارزشمنديه و نسبت به كاخ هاي ديگه يك سروگردن از لحاظ ارزش تاريخي بالاتره ، در اين كه اين ظهرمون رو بايد با كاخ گلستان پر كنيم ، هيچ شكي نكرديم .

لباس ها رو پوشيديم و با “بي آر تي” خودمون رو رسونديم لاله زار و از اونجا با مترو از ايستگاه دروازه دولت ، رفتيم توپخانه ، با اين كه كاخ از توپخانه دور بود ، ولي قصد داشتيم يك شكم سير ساختمان بزرگ وزارت مخابرات بعلاوه كاخ دادگستري رو ببينيم و خلاصه پياده راه افتاديم سمت كاخ ، كه از شانس بدمون روزهاي تعطيلي كاخ گلستان يكشنبه و پنج شنبه بود و بد جوري خورد تو پرمون ، ضايع شده و دست از پا دراز تر حركت كرديم سمت مدرسه دارالفنون تا حداقل كاخ گلستان رو نديديم ، مدرسه دارالفنون رو ببينيم ، به هر حال اين يادگار اميركبير جاذبه هاي زيادي براي ما كه خودمون رو دانشگاهي مي دونيم بايد داشته باشه ، ولي از شانس بدمون اونجا هم مدت ها بود رفته بود زير تعمير و ما به اين نتيجه رسيديم كه بي فايده است و اصلا قسمت نيست امروزمون مفيد بگذره ، در حالي كه همه مون در اوج نااميدي بوديم ، رفتيم و كنار ساختمان وزارت مخابرات ، زير سايه اش ، روبروي ميدون توپخانه استراحتي كرديم و گفتيم بي خيال شيم و برگرديم خونه ، ولي در آخرين لحظات هچخ توي موبايل اش موزه ديگري رو در اون حوالي كشف كرد و اون هم موزه عبرت ايران بود ، كه بعدا متوجه شديم كه چه غنيمتي بوده و ما بي خبر ازش بوديم

حياط شكنجه گاه

موزه عبرت ايران در واقع كميته مشترك ضدخرابكاري ساواك و شهرباني است كه در سال هاي بين 50 تا پيروزي انقلاب به محل نگهداري و بازجويي فعالين سياسي اون دوران مبدل شده بود و خوب به علت جاذبه اي كه داشت ، به دستور سيد محمد خاتمي و در زمان وزارت اطلاعات يونسي تبديل به موزه براي بازديد مردم شده بود و در اونجا ابزارهاي شكنجه ساواك و محل نگهداري فعالين سياسي اون دوران رو به نمايش گذاشته بودند.

شكنجه

برنامه راس ساعت 2 شروع شد ، اول رفتيم آمفي تئاتر موزه و در اونجا يك سري مقدمات رو از طريق ويدئوپروژكتور ديديم و بعدش توسط راهنما به سمت ورودي ابتدايي موزه حركت كرديم ، راهنما در ابتدا فضا رو يك معرفي اجمالي كرد و در مورد ساختمان زندان و معماري عجيب اش توضيحات خوبي داد ، بعدش اولين محلي كه ما رو بردن كه كنجكاوي مون در مورد موزه صد چندان شد ، دفتر شكنجه دكتر حسيني بود و در اونجا در مورد روش آپولو ، تخت شلاق و … توضيحاتي داده شد و بعدش رفتيم و قفس داغ رو ديديم و بعدش رفتيم و بندهاي زندان رو ديديم .

صندلي آپولو و عروسك دكتر حسيني قصاب

بندهاي زندان ، مجموعه اي از سلول هاي تاريك و نموري بود كه به سختي نور در اونها نفوذ مي كرد و با توجه به سازه اسكلت فلزي زندان در تابستان ها به شدت گرم و در زمستان ها به شدت سرد مي شد و خود اون سلول ها بزرگترين شكنجه براي زندانيان بود. نكته جالب در اين بندها به نمايش گذاشتن سلول هاي معروف بود ، مثلا سلولي كه در اون دكتر شريعتي زنداني بود ، يا سلولي كه در آن هاشمي رفسنجاني ، آيت الله خامنه اي ، باهنر ، رجايي ، طالقاني و … زنداني بودند .

khamenei

من در يكي از كتابهاي دكتر شريعتي تحت عنوان نماز داستان اين دوران 18 ماهه زنداني شدن دكتر در شكنجه گاه ساواك رو خونده بودم ، ولي با ديدن اين سلولهاي تاريك و وحشتناك به عمق تفاوت فاحش تصورم با واقعيت پي بردم .

يكي از نكات جالب اطلاعاتي بود كه راهنما در مورد شكنجه گران مي داد ، شكنجه گراني مانند “آرش” ، “رسولي” ، “تهراني” ، “منوچهري” كه در آن زمان ، زندانيان با شنيدن اسمشان هم تن شان مانند بيد مي لرزيده و شهرت بسيار زيادي در قساوت و سنگدلي داشتند و بسيار باهوش بودند ، دوره هاي فشرده سنگيني را در اسرائيل و آلمان ديده بودند و تبديل به ماشين هاي شكنجه اي شده بودند كه سنگ را نيز وادار به اعتراف مي كردند ، اين ماشين هاي شكنجه به علت درآمدهاي فوق العاده بالايي كه داشتند و تشويق هاي بسياري كه از جانب حكومت مي شدند به شدت به رژيم وابسته بودند . داستان هاي شكست اين موجودات باهوش و قوي در مقابل زندانيان نحيف ، ولي خداباور اون دوران هم براي خودش داستان عبرت آموز و جالب بود ، مثلا داستان مقاومت عزت شاهي (مطهري) در برابر شكنجه هاي مداوم ساواك و مستآصل شدن شكنجه گران در مقابل اين انسان رازدار و محكم ، براي خودش داستان مفصلي بود ، عزت شاهي اون قدر دوام مي آره و اعتراف نمي كنه كه تهراني پس از دستگيري اش بعد انقلاب و در آخرين حرفايي كه مي زنه ، ميگه كه فقط از عزت شاهي بخواهيد كه ما رو براي اون شش ماه آخر شكنجه هاش ببخشه و عزت شاهي اونقدر مرد بزرگيه كه حتي براي اينكه تهراني در جلسه دادگاه شرمنده نشه ، به اون دادگاه نمي ره .

توي شكنجه گران ساواك شخصيتي به نام آرش برامون از همه جالب تر بود ، اين آدم بسيار جوان (27سال) ، جاه طلب ، باهوش و مرموز و زن باره بوده و تمام زن هايي كه به شكنجه گاه ساواك مي اومدن از زير دست اش رد مي شدن ، با توجه به عكس هايي كه از اون توي موزه نصب شده بود و با توجه به كليپ زمان اعترافاتش مي شه گفت كه اين مرد ، به شدت خوش تيپ و زيبا بوده ، ولي اون قدر نيروهاي شيطاني در اين فرد جمع شده بودند كه اون رو تبديل به يكي از خطرناك ترين شكنجه گران كرده بود ، به گونه اي كه شنيدن نامش براي زندانيان زن ، ساعت ها گريه رو به هم داشته ، اون چيزي كه براي من خيلي جالب بود ، مسيري بود كه آرش طي كرده بود تا به اين نقطه رسيده بود ، نقطه اي كه حتي حيوانات وحشي هم از رسيدن به اين نقطه واهمه دارند ، وقتي صحبت از آرش بود ، من دائما ياد فيلم “هانيبال رايزينگ ” مي افتادم و اين كه چگونه هانيبال باهوش و زيباي فيلم تبديل به يك پزشك جاني مي شه كه غذاي لذيذش ، گوشت و پوست آدم هاست

عزت شاهي

موزه عبرت ، واقعا يكي از اون جاهايي كه هر آدم علاقه مند به تاريخ معاصر حتما بايد بره و ببينه و لذت ببره و ياد بگيره . اثر گذاري اين موزه به قدري بود كه تقريبا تمام پنج شنبه باقي مانده و جمعه ما داشتيم در موردش بحث و تبادل نظر مي كرديم .

April 11, 2009

كروبي – يك

اين مطلب رو از اعتماد ملي نقل مي كنم و اظهار نظر يوسفي اشكوري در مورد شخص آقاي كروبي است ، نظر شخصي من در مورد شخص آقاي كروبي كاملا مطابق با نظرات آقاي اشكوري يه و بهتر دانستم كه اون رو اين جا بذارم ، چون خودم نمي تونستم به اين قشنگي اين مطالب رو به زبان بيارم

حسن يوسفي اشكوري

اعتماد ملي: حسن يوسفي اشکوري مي‌گويد مهدي كروبي را در شرايط فعلي بر ميرحسين موسوي ترجيح مي‌دهد. يوسفي اشكوري كه از سوي «انجمن جهاني قلم» براي يک سفر مطالعاتي و پژوهشي به ايتاليا دعوت شده و از مهرماه سال ‏گذشته در شهر «کيوسي» زندگي مي‌کند،در گفت‌و‌گو با «روزآنلاين» درباره حضور مهدي کروبي در انتخابات رياست جمهوري گفت:جدا از هر بحث و گفت‌وگويي در مورد آقاي کروبي، در شرايط فعلي، من ايشان را بر موسوي ترجيح مي‌دهم و ‏معتقدم که ايشان براي اثرگذاري در ساخت قدرت و مجموعه حاکميت، مناسب‌تر است. حداقل اين است که تا ‏اين لحظه آقاي موسوي خود را در طيف اصلاح‌طلبي تعريف نکرده و حتي از آن تبري مي‌جويد اما آقاي ‏کروبي خود را در اين مجموعه مي‌داند و از آن تبري نمي‌جويد و طيف قابل توجهي از اصلاح طلبان را با ‏خود دارد. از سوي ديگر، کروبي نشان داده است که در مواردي اهل ريسک و خطر کردن است و هرجا که ‏صلاح بداند و احساس وظيفه کند، اقدام مي‌کند و براي تحقق خواسته‌اش مداومت و مقاومت دارد. ايشان با ‏استفاده از موقعيت ويژه‌اش و از طريق ريش‌سفيدي و کدخدا منشي، گاه کاري مي‌کند که از ديگران برنمي‌‏آيد. بعيد مي‌دانم که آقاي موسوي اهل اين کارها و اقدامات باشد.‏توجه داشته باشيد که من از حالت ايده آل در نظام دموکراتيک و يا اصلاح‌طلبي مطلوب صحبت نمي‌کنم، ‏صحبت در شرايط فعلي و مقايسه کانديداها در ساختار حقيقي و حقوقي نظام جمهوري اسلامي است. اشكوري افزود: مهم آن ‏است که ما آقاي کروبي را مي‌شناسيم و از نقاط و ضعف وي کم و بيش آگاهيم و مي‌دانيم که ايشان در طول ‏اين سال‌ها در مواردي از حقوق زندانيان سياسي و مطبوعاتي دفاع کرده و به هرحال به شيوه اصلاح طلبي ‏خود وفادار بوده است. اين پژوهشگر ديني در ادامه گفت:« اگر صادقانه سخن بگويم، بايد بگويم که تا اين لحظه تمايلي به راي دادن ندارم، اما اگر بنا باشد امروز راي ‏بدهم، به دلايلي که گفتم، به آقاي کروبي راي مي‌دهم. اما هنوز زمان زيادي براي بررسي و تصميم‌گيري ‏درست مانده است.»وي درباره حضور و انصراف خاتمي در انتخابات گفت:«ترديدي نيست که آقاي خاتمي مسوول‌ترين و محبوب‌ترين سياستمدار جمهوري اسلامي است و در داخل و ‏خارج از کشور از اعتبار و منزلت سياسي و انساني و اخلاقي زيادي برخوردار است و به واقع ايشان از ‏سرمايه‌هاي ارزشمند ايران و نيرو‌هاي دموکراسي خواه کشور است، اما اين نيز راست است که ساختار ‏حقيقي و حقوقي جمهوري اسلامي به‌گونه‌اي است که شخصيتي چون خاتمي نه با آن سازگاري دارد و نه مي‌‏تواند، حداقل در شرايط فعلي، گامي قابل توجه در اصلاح امور بردارد. وي با حضور خود مي‌توانست ‏امتيازاتي بزرگ به اقتدارگرايان بدهد اما تقريبا هيچ امتيازي نستاند. اما در مورد ورود و خروج ايشان به ‏عرصه انتخابات، صميمانه بگويم که نه از دلايل آمدنشان چيزي دستگيرم شد و نه از دلايل خروج زود هنگام ‏و ناموجه ايشان چيزي در خور فهميدم.‏» اشكوري افزود:از آنجا که خاتمي شخصيتي است اخلاقي و در ذکر دليل انصرافشان نيز به اين نکته اشاره شده بود، تفسير ‏اخلاقي از چرايي انصراف وي از کانديداتوري مقبول و پذيرفتني است اما اين دليل به هيچ‌وجه براي توجيه ‏انصرافشان مقبول نيست و حداقل کفايت نمي‌کند. گرچه من از جهات مختلف (از جمله به خاطر حفظ سلامت ‏شخصيت شخص خاتمي) از انصراف ايشان راضي هستم اما به نظر من ايشان حال که آمده بود مي‌بايست تا ‏پايان راه مي‌ماند و، حتي در صورت انتخاب نشدن، چه بسا همين ماندن و مقاومت و مداومت به رشد و ‏استواري جامعه مدني کمک مي‌کرد.‏

كروبي

ايران همچنان نيازمند يك روحاني شجاع و غيوره تا بتونه از پس ديگر روحانيون واپس گرا خلاصي پيدا كنه ، اين فقط كروبيه كه مي تونه سكاندار جريان اصلاح طلبي به شكل موثر و مفيد باشه ، شك نكنيد

ميرحسين موسوي – سه

Filed under: تحليل — saeedlog @ 12:31 pm
Tags: ,

روزگاران

سخنان فاطمه رجبي در مقاله سايت شخصي اش تحت عنوان “موسوي، رفاه طلب عافیت‌جوی یا مأمور اصلاح‌طلبی؟!

موسوی کسی است که در یک چالش درونی، توان ایستادگی نداشت یا لجاجت داشت یا… و به دلیل آن در بحران جنگ در سال 67 با «استعفای ناگهانی» موجب خشم امام گردید و امام در پاسخ، وی را هشدار دادند: «حق این بود که اگر  تصمیم بدین کار داشتید، لااقل من یا مسؤولین رده بالای نظام را در جریان می‌گذاشتید. در زمانی که مردم حزب‌الله برای یاری اسلام، فرزندان خود را به قربانگاه می‌برند، چه وقت گله و استعفا است. شما در سنگر نخست‌وزیری، در چهارچوب اسلام و قانون اساسی، به خدمت خود ادامه دهید.»
و در پایان یاداور شدند: «همه باید به خدا پناه بریم، و در مواقع عصبانیت دست به کارهایی نزنیم که دشمنان اسلام از آن سوء استفاده کنند. مردم ما از این‌گونه مسایل در طول انقلاب زیاد دیده‌اند. این حرکات هیچ تأثیری در خطوط اصیل و اساسی انقلاب اسلامی ایران نخواهند داشت.»

سخنان بالاي خانم رجبي اين شائبه رو به ذهن متبادر مي كنه كه امام با شخص ميرحسين مشكل داشتند و مطرود بودند از نظر ايشان ، اما بهتره مير حسين و نظرات امام رو از نگاه آدم هاي معقول تر ، نزديك تر به شخص امام بشناسيد

جملات آيت الله موسوي اردبيلي در جلسه ديدار ميرحسين موسوي با ايشان

امام خميني(ره) تا لحظه آخر از شما حمايت مي کرد.

امام به دليل خلوص شما تا دم آخر از شما حمايت مي کرد و حتي زماني که فردي در آن زمان به خدمت ايشان رسيده بود و از امام مي خواست در مورد شما سکوت کند، امام به وي گفت؛ «اين وظيفه شرعي من است که از ايشان حمايت کنم، شما به من مي گوييد ساکت باشم؟ مگر مي شود من به وظيفه شرعي خود عمل نکنم.

ميرحسين - امام خميني

به عنوان يك آدم مطلع عرض مي كنم كه مهندس موسوي در تمام مقطع نخست وزيري مورد حمايت امام بود و مي توان گفت كه مهندس موسوي تنها شخصيت سياسي اجرايي در كشوره كه مورد تعليم شخصي ، شخص امام خميني بوده و واقعا اداره كشور در زمان زندگي حضرت امام خيلي كار سختي بوده ، به اين علت كه در زمان حضور امام خميني جريان هاي مختلف در كنار هم بودند و جمع كردن افكار متضاد در كنار هم خيلي كار سختي يه ، در زمان هاشمي و خاتمي و احمدي نژاد كابينه ها معمولا كاملا يكدست بوده اند و خوب اين مسئله اداره كردن اين جريان را كاري به مراتب راحت تر از مديريت يك مجموعه با نظرات و سلايق مختلف مي كنه

April 8, 2009

ميرحسين موسوي – دو

Filed under: تحليل — saeedlog @ 3:13 pm
Tags:

اگر كسي اعتقاد خود را به نظام از دست داده است حق نداريم حقوق شهروندي او را ناديده بگيريم

‌افراط و تفريط موجب شد اسرائيل را دوست خود بدانيم

در صورت پيروزي، گشت‌هاي ارشاد را جمع‌أوري مي‌كنم

‌لحن اوباما نسبت به بوش فرق دارد

درخصوص ساختارشكنان هيچ وقت سكوت نكردم

با اصلاح‌طلبان و اصولگرايان ارتباط قوي دارم

به خاطر مشكلات در حال افزايش كشور آمدم

با گوني سيب زميني و پول توجيبي در شب انتخابات نمي توان راي جمع كرد

امروز، هم عده‌اي از فقرا و روستايي‌ها با انتخابات قهر كرده‌اند و هم بخش هايي از مرفه‌ها ‌ ‌

چرا عده‌اي مي‌خواهند با سوءاستفاده از نيازمندي‌هاي مردم، براي خود راي جمع كنند؟

در مجلس گفته مي‌شود بيش از يك ‌ميليارد به خزانه ريخته نشده اما دولت توجهي ندارد و آب از آب تكان نمي خورد

نبايد به دنبال مافياي نفتي خيالي باشيم ‌ ‌

به مشاورت با خاتمي و‌هاشمي افتخار مي كنم ‌ ‌

بخش خصوصي از شناور بودن سياست‌ها مي‌ترسد ‌ ‌

با كدام متحدان خارجي مي خواهيم برنامه خود در دنيا را پيش ببريم

ميرحسين موسوي

اين ها چكيده سخنان ميرحسين است كه به نقل از آفتاب يزد اينجا واستون گذاشتم و كل سخنراني رو هم مي تونيد توي سايت كلمه كه متعلق به خود ميرحسينه مطالعه كنيد .

ميرحسين توي اين سخنراني نكات جالبي رو بيان كرده و برخلاف سخنراني هاي قبلي اش اطلاعات بيشتري در مورد آنچه فكر مي كنه به ما داده ، در سخنراني هاي قبلي ميرحسين خيلي از حرف هاي اصلي گفته نمي شد ، ولي اين بار مير حسين در پاسخ به خبرنگاران وجوه بيشتري از آنچه مي انديشه رو به ما نشون داده . ميرحسين رو نسل ما خيلي كم مي شناسه و تقريبا مي تونم بگم كه توي اين مدت بيست ساله نبودش در عرصه قدرت توي بايكوت خبري از سوي رسانه ها هم بوده ، شايد بگم كه نسل جديد از  “بني صدر” بيشتر مي دونه تا ميرحسين ، ميرحسيني كه هشت سال سكاندار اصلي دولت بوده و كشور رو در زمان جنگ اداره مي كرده

با تمام ارادتم به شخص “كروبي” و با اين كه مطمئنم اگه مشكلي پيش نياد ، حتما به كروبي راي مي دم و دلائل خاص خودم رو هم دارم ، اما نمي تونم منكر اين بشم كه ميرحسين هم شخصيت جالبي براي اداره مملكته و خوب برخلاف خاتمي حساسيت كمتري روشه و اين حسن بزرگي براي يك اصلاح طلب در مقطع كنوني يه ( هر چند كه مير حسين خودش رو يك اصلاح طلب تمام عيار نمي دونه و ترجيح مي دونه كه كمتر تحت اين ليبل شناخته بشه ).

چندتا ايراد هم به ميرحسين دارم و اون هم اينه كه حرفايي نزنه كه شائبه پوپوليستي بودن رو در خودش داشته باشه ، مثلا انتقاد از وضع موجود ، به نقد كشيدن سياست هاي اقتصادي و بيان برنامه هاي كلان اقتصادي و فرهنگي و … مي تونه خيلي موثر باشه ، مثلا صحبت از گردش آزاد اطلاعات كه يكي از ابزارهاي توسعه است و بيان مصاديق اون مانند تلويزيون خصوصي مي تونه كاملا در شناخت روحيات و برنامه هاي ميرحسين مفيد باشه و براش راي آور باشه ، در عين حال كه براي اكثريت پذيرفتن عملي بودن اين كار ، كار سختي نيست ، اما اين كه قصد داره گشت هاي ارشاد رو جمع كنه ، به نظر من يك سخن كاملا حساسيت برانگيز و اشتباهه ، در عين حال كه اين موضوع اصلا دغدغه جامعه نيست و مردم به حضور گشت هاي ارشاد هيچ گونه شكايت موجهي ندارند ، گشت هاي ارشاد براي تذكر دادن به موارد خاص بدحجابي و روابط خلاف عرف  و … است و اين مسئله در جامعه ما كه در بخش هاي فرهنگي ضعف هاي چشمگيري رو داره ، نه تنها عيب نيست ، كه به نظر من حسن هم داره ،حتي به فرض اين كه اين مسئله كاملا مفيد و موثر باشه ، بيان اون از طرف ميرحسين به مخالفانش اين اجازه رو مي ده كه از اين مسئله يك پيرهن عثمان درست كنند . در سخنراني دانشگاه تهران ميرحسين هم به نظر من گيردادنش به مسئله فلسطين و قدس ، يك موضوع حساسيت برانگيز بود، به هر حال به نظر من سخناني كه در راستاي راي آوردن جريان اصلاحات در انتخابات نباشه ، سخنان بيهوده اي هستند ، اين سخنان جاش بعد از انتخاباته و قبل از انتخابات هيچ گونه توجيهي نداره

به نظر من ميرحسين ، شخصيت روشنفكرتري نسبت به “كروبي” ه ، اما كروبي زرنگ تر و محتاط تر از مير حسينه و به خاطر همين ويژگي كروبيه كه من اون رو مناسب تر مي دونم ، كروبي خيلي پارامترها رو سبك سنگين مي كنه كه در حكومت فعلي ما موثر ترند ، مثلا كروبي در زمان رياست اش بر مجلس در رابطه با مطبوعات ، حكم حكومتي رهبر رو قبول كرد و بر اون قائله خاتمه داد ، شايد اين حرف من رو قبول نداشته باشيد ، ولي به نظر من “رهبري” در حكومت ما يك وزنه چشمگيره و در افتادن با رهبري مي تونه كل يك جريان قوي رو ابتر كنه ، در صورتي كه در اون دوره كه اصلاح طلبان در اوج قدرت بودند اين حقيقت رو بالكل از ياد برده بودند ، ولي در اون مقطع كروبي بود كه به داد جريان اصلاح طلبي رسيد ، شايد علت اين كه در حال حاضر رهبري چندان مخالفت علني اي با حذف احمدي نژاد نمي كنه اينه كه از جريان اصلاح طلبي نمي ترسه ، شك نكنيد كه اگر جريان اصلاح طلبي در يك مقطعي با رهبر كنار نمي اومد ، الان رهبر از تمام ظرفيت هاي خودش در راستاي حذف جريان اصلاح طلبي به هر قيمتي استفاده مي كرد .

كروبي يك سياستمدار سنتي يه ، كسي كه همچنان به ابزارهاي سنتي علاقه منده و استفاده از اون ها رو مفيدتر مي دونه ، لابي بازي رو خوب بلده و كسي كه بلد باشه چطوري از لابي استفاده كنه ، مسلما سياستمدار موثري مي تونه باشه ، كروبي اصول تحزب رو بلده ، من به جرات مي تونم بگم كه حزب اعتماد ملي يكي از بهترين و اصولي ترين احزاب ايرانه ، حزب مشاركت اگر به واسطه خاتمي نبود اصلا نمي تونست اينقدر گسترده بشه ، ولي حزب اعتماد ملي بدون هيچ گونه وابستگي به دولت و صرفا به پشتوانه خود آقاي كروبي و كار تيمي اش شكل گرفت و گسترده شد و تاثير گذار شد

از ديد كلي من معتقدم كه هر كدوم از آقايان ميرحسين و كروبي رئيس جمهور شن ، جريان اصلاح طلبي مي تونه جايگاه قابل قبولي رو در بدنه حكومت در اختيار بگيره و موثر باشه ، ولي بازم معتقدم كه كروبي در به خدمت گرفتن نيروهاي قوي و موثر جسارت و توانايي بيشتري داره و خوب يك دليل ديگه براي حرفم اينه كه كروبي در تمام سي سال انقلاب حضور پررنگي داشته و هميشه بوده و حرفاش رو زده ، ولي ميرحسين يك مدت بيست ساله يك انزواي خودخواسته رو اختيار مي كنه كه اين چندان وجهه خوبي رو براش رقم نمي زنه

چند تا لينك مفيد رو هم پايين مي ذارم كه بخونيد

سايت شخصي فاطمه رجبي (بريد و چند تا پست انتهايي اش رو بخونيد )

سايت كلمه (سايت خبررساني شخصي ميرحسين موسوي)

از خوندن روزنامه هاي اعتماد و اعتماد ملي هم غافل نشيد لطفا

Next Page »

Blog at WordPress.com.