ديروز رفته بودم ورزشگاه 12 هزار نفري آزادي ِ همونجا كه كشتي ها برگزار مي شه ِ همونجا كه بسكتبال و اينا برگزار مي شه و توي تلويزيون مي بينيم ِ اما اين دفعه هدف ورزشي نبود ِ هدف جشن گرفتن دوم خرداد بود . البته اين رو بگم كه رفتن من به اون جلسه نه از سر اعتقاد به جريان دوم خرداد ِ بلكه مشاهده شور دوم خردادي ها و شنيدن حرف هاي دوم خردادي ها بود.
من با اين كه ذاتا خودم رو شخصي وفادار و معتقد به جريان اصلاح طلبي مي دونم ِ ولي دلم شديدا از دست اصلاح طلب ها و فرصت سوزي ها و ضعف ها و بچه بازي هاشون خرده ِ اين دل خوني هم مختص عده اي خاص نيست ِ تقريبا همشون ضعف هاي چشم گيري دارند ِ از خاتمي گرفته تا كوچكترين هاشون .
طرفدارهاي موسوي توي اون جلسه سنگ تموم گذاشتند و به شدت حمايت كردند از موسوي ِ ورزشگاه يك رنگ سبز شده بود و كامل پر شده بود ِ حامي هاي ميرحسين كه تقريبا بيشترشون شخصيت هاي هنري بودند تا سياسي ِ اومدند و از موسوي حمايت كردند . البته راحت مي شد فهميد كه علت حمايت شون از موسوي نفرت از احمدي نژاده . تقريبا همشون چهار سال گذشته رو ننگ آور و خفت بار دانستند و معتقد بودند كه در اين چهار ساله فقط تحقير شدند و براي رهايي از وضع موجود به سمت موسوي اومدند .
زهرا رهنورد هم صحبت كرد كه جمع بندي من از گفته هاش اين بود كه اصلا در حد و اندازه هاي يك دكتراي سياسي نيست و نمي دونم چطور دكتراي سياسي گرفته . ادبياتش به شدت مبتذل و شعاري بود . فقط شعار مي داد . هيچ حرف جديدي نبود . تمام طعنه ها سمت احمدي نژاد و دولتش بود و از برنامه هاي موسوي هيچ صحبتي در ميان نبود . البته انتظاري هم نبود ِ كساني كه جشن دوم خرداد رو آوردن توي استاديوم ِ يعني كه نمي خوان فضا سنگين بشه ِ بلكه قصد دارن فضا استاديومي بشه و حامي هاشون رو گرم كنن .
از موسوي به شدت آزرده ام . به اين دليل كه پشت خاتمي قائم شده و به علت راي بي شماري كه خاتمي در سبد موسوي ريخته ِ خودش رو بي نياز از ارائه برنامه هاي ريز مي دونه و صرفا به شعارهايي بسنده مي كنه . خودش رو بي نياز از پاسخ گويي مي دونه . متاسفانه يكي از مشكلاتي كه هشت سال نخست وزيري ميرحسين داره اينه كه رييس جمهور رهبر كنوني يه و اصول گراها براي اينكه انتقاداتشون متوجه رهبري نشه كمتر از اون دوران گلايه و نقد ميكنند ِ ولي گاه گاه كه حرف هايي زده مي شه ِ معلومه كه اون دوره هم كم حاشيه نبوده و موسوي گاف هاي بزرگي در اون دوران داده . مراجعه كنيد به جواب سروش به محمود دولت آبادي . مراجعه كنيد به حرف هاي صفار هرندي ( البته من با كليت حرفاش مشكل دارم ِ ولي اگه به قسمت هاييش كه منصفانه است دقت كنيد نتايج جالبي دست گيرتون مي شه ) . خلاصه ميرحسين به جاي پاسخ گويي در قبال گذشته و شفاف سازي برنامه هاش در اون دوران ِ صرفا پرداخته به دولت نهم و چپ و راست داره احمدي نژاد و دولت اش رو مي كوبه ِ با توجه به مشكلاتي كه با دولت نهم دارم ِ ولي انتقاد از دولت نهم توسط موسوي رو دليل تكرار نشدن اين اشتباهات از سوي موسوي نمي دونم .
توي مجله اي كه توي جلسه پخش شد ِ توي عكس حامي هاي ميرحسين ِ عكس مسعود نيلي هم بود . برام جالب بود كه چطور مشاور اقتصادي كروبي مي آد و از ميرحسين حمايت مي كنه و اين نشانه اينه كه طرفداراي ميرحسين چندان در مقوله انتخابات اخلاقي برخورد نمي كنند . برخلاف كروبي كه الحق و الانصاف جانب عدالت رو نگه داشته و خيلي خوب و بااخلاق داره جلو مي ره ِ حتي ديديد كه مشاورش رو براي چند تا حرف ساده به مير حسين در مصاحبه اش با وطن امروز بركنار كرد ( كه اين نشانه اينه كه كروبي در مسائل مهم و اساسي با كسي شوخي نداره ) .
يكي از نكات جالب اون جلسه حضور فائزه هاشمي بود . فائزه هاشمي براي من سنبل يك زن پرشور حاضر در صحنه است ( البته سكوت چند ساله اش رو بذاريد نتيجه دلخوري از جريان اصلاح طلب بابت انتخابات مجلس ششم ) . فائزه كسي يه كه حرفاش رو مي زنه و از هيچ كسي هم نمي ترسه و البته دليل اين نترس بودنش هم كاملا مشخصه . فائزه خيلي سنگين صحبت كرد و من اين جمله اش رو نقل قول ميكنم كه گفت : ” … اين چهار سال خفت آور بود … اگر اين آقا اين دور هم راي بياره ِ امر برش مشتبه مي شه و فكر مي كنه امام زمانه و اشتباهاتش رو اين بار محكم تر تكرار مي كنه … ” ِ همين يك جمله نشون مي ده كه فائزه خط قرمزهاش خيلي جلوتر از خيلي از اصلاح طلب هاي فعلي يه كه البته من اين رو براي جريان اصلاح طلبي مضر مي دونم تا مفيد و موثر . به هر حال من فائزه رو ستايش مي كنم و در تمام طول مدت سخنراني اش براش دست مي زدم . دست زدني كه نشانه ستايش از يك زن حاضر در صحنه و يك زن حساس به مسائل اجتماعي است .
بهاره رهنما ِ ليلي رشيدي ِ پگاه آهنگراني هم سه تا دختر شلوغ و پرسروصداي حاضر در جمع بودند كه گه گاه دوربين روشون زوم مي كرد و قسمت هايي از شور و نشاط شون رو نشون مي داد و جمع رو پر از هيجان مي كرد . به هر حال اون چيزي كه اين دخترا رو اين طوري پرشور كرده بود ِ علاقه به خاتمي بود و لاغير . ليلي رشيدي هم موقع صحبتاش گفت كه دليل اصلي ام براي حمايت از موسوي ِ حمايت خاتمي از موسوي يه .
خاتمي هيچ وقت براي من شخصيت بزرگ و تاثير گذاري نبوده . خاتمي براي من صرفا نماد يك جريانه ِ خاتمي سخنگوي سخنور جريان اصلاحات بود و نه بيشتر . من خاتمي رو ليدر اصلاحات نمي دونم . خاتمي نمونه يك روشنفكر ديني و يك انسان اخلاقي يه . مسئله اي كه من اون رو در دنياي سياست يك نقطه ضعف مي دونم . اخلاقيات در سياست جايگاهي نداره و همين اخلاقيات و همين روحيه صلح طلبي خاتمي بود كه در 18 تير 78 اون رو ساكت نگه داشت ِ خاتمي رو در مقابل توقيف فله اي مطبوعات خاموش نگه داشت و خاتمي رو در چهار سال دوم رياست جمهوري اش منفعل نگه داشت . خاتمي مرد مبارزه و جنگيدن نيست . خاتمي مرد قابل اتكايي نيست و الان هم اتكاي ملت به خاتمي و راي شون به موسوي به پشتوانه اعتماد خاتمي به موسوي رو اشتباهي بزرگ و تاريخي مي دونم كه مي تونه كل اعتبار خاتمي در تاريخ اين مملكت رو از بين ببره و كاري كنه كه تاريخ از خاتمي به نيكي ياد نكنه . خاتمي مرد لحظه هاي سخت نيست . خاتمي بايد رئيس جمهور سوئيس مي شد تا در صلح و آرامش مسائل كشور رو حل مي كرد و گفتگوي تمدن ها رو مطرح مي كرد . طرح مسئله گفتگوي تمدن ها از سوي كشوري كه در نمازجمعه هاش تمام دنيا رو فحش مي ده و آبروي دختران و پسرانش رو به خاطر مسائل كوچك مي بره و آدم ها در اون هيچ گونه امنيت اقتصادي و اجتماعي ندارن و همواره در معرض توهين هستند ِ خودش پروب دقيقي از ناسازي خاتمي با فضاي كشورمونه . خاتمي مرد اين شرايط نيست .
حميد فرخ نژاد عزيز هم بود . مثل هميشه پر انرژي و وقتي ميكروفن رو گرفت ِ گفت كه مثل ما مثل اون خاله سوسكه شده كه عادت به كتك خوردن داشت . به هر كي كه مي رسيد ميگفت كه اگه من زنت بشم من رو با چي مي زني ؟؟؟ براش اين كه كتك مي خوره عادي بود و هيچ مشكلي نداشت ِ فقط دنبال كسي بود كه با يه چيز بد كتك نخوره و ما هم در اين چهار سال گذشته مثل خاله سوسكه شده بوديم و فقط برام مهم شده بود كه با بعضي چيزا كتك نخوريم . خيلي حرفش ظريف و پرنكته بود
مديرمسئول ياس نو هم صحبت كرد . اون هم شعار داد و گير داد به دولت نهم ( البته من در اين مورد كاملا بهش حق مي دم ِ چون اقدام وزارت ارشاد رو كاملا غيرقانوني مي دونم ) . گفت در گذشته يك قاضي ناچيز مطبوعات رو به شكل فله اي توقيف مي كرد ِ حالا كار به جايي رسيده كه دولت نهم تمام قد ( وزارت ارشاد) در مقابل يك مطبوعه ايستاده واجازه نداد بيش از يك روز روي پيش خوان دكه ها باشه .
هنرمندان زيادي از موسوي حمايت كردند ولي من خودم شخصا برام اين مسئله اصلا حائز اهميت نيست . چون هنرمندان ما صرفا هنرمندند و تحليل سياسي قوي اي ندارند ( مراجعه كنيد به حرف هاي محمود دولت آبادي درباره سروش و پاسخ سروش به محمود دولت آبادي ) ِ مثلا محسن مخملبافي كه چندين ساله از كشور دوره ِ يا مثلا ابوالفضل جليلي كه ساخته هاش رو فقط خودش مي بينه و خانواده اش و يا مثلا بهاره رهنما چه ارزشي مي تونه داشته باشه .
حمايت وزرا و معاونين خاتمي رو هم يك كار سياسي مي دونم . حمايت اونها حمايت دوباره از خاتمي است نه حمايت از موسوي . اين راي ها به پشتوانه خاتمي داره توي سبد موسوي ريخته مي شه . بريد پيام دكتر محسن كديور رو بخونيد و دلائلش رو براي حمايت از موسوي . ميگه با اينكه شخصا كروبي رو آدم مناسبي مي دونم ِ ولي به علت راي آوري بيشتر ميرحسين از مير حسين حمايت ميكنم و وقتي ميريم و ريشه يابي ميكنيم راي آوري بيشتر ميرحسين رو ِ مي بينيم كه دليلش حمايت خاتمي يه و اين يعني اگر موسوي اوني نشه كه ملت ميخوان تمام اعتبار خاتمي دود مي شه مي ره هوا و اميدوارم اون روز ملت ما دوباره اهمال كاري نكنند و مقصر اصلي ماجرا(خاتمي) رو از ياد نبرند .
به هر حال اميدوارم حاصل اعتماد اين ملت به خاتمي ِ يك دولت كارآمد بشه كه از تمام ظرفيت هاي اصلاح طلبان استفاده كنه و نه اينكه حلقه اي دور خودش تشكيل بده و خارج از اون حلقه رو به كار نگيره . اميدوارم موسوي اگر راي آورد ِ فرداش بياد و از تمام اصلاح طلب ها بخواد كه دور هم جمع بشن و ازشون بيعت بگيره و از همشون كمك بخواد و نذاره كه اين همه تجربه و تخصص و تعهد اصلاح طلبان به خاطر تنگ نظري يك عده ناديده گرفته بشه . موسوي اگر راي بياره بايد يادش نره كه كرباسچي يكي از مديران ارشد اصلاح طلب هاست . نبايد يادش بره كه تحليل هاي قوي عبدي مي تونه در مواقع سخت به كمك جريان اصلاح طلبي بياد . نبايد يادش بره دكتر نجفي و دكتر نيلي رو ِ نبايد يادش بره مرد هميشه در صحنه و موثر اصلاحات ِ شيخ مهدي كروبي رو .
شيخ مهدي كروبي هم اگر راي بياره نبايد موسوي رو از ياد ببره . نبايد علوي تبار و جلايي پور و محمدرضا خاتمي و آرمين و … رو از ياد ببره . هر چند شيخ مهدي نشون داده كه يك سياستمدار قويه ِ كسي كه هميشه درك درستي از شرايط داشته و مرد قهر كردن نيست . مرد لحظه هاي سخته و مرد كمك گرفتن . مرد تحزب و كار جمعي
به هر حال اميدوارم در 22 خرداد ِ يك دوم خرداد موثرتر و كاراتر اتفاق بيافته و اين دوم خرداد جديد در دام خامي هاي دوم خرداد قبلي اسير نشه و ديگه مطبوعاتي از بين نره ِ اصلاح طلبي به زندان نره ِ نخبه اي از كشور خارج نشه و … به اميد دومين دوم خرداد در بيست و دو خرداد